پوشاک مردان در دوره ایلخانی
پوشاک مردان در دوره ایلخانی؛ تنپوش مردان ایران در دوران ایلخانی.
پوشاک مردان که در نقاشیها و مینیاتورهای دورۀ ایلخانی دیده میشود، تحت تأثیر هنر سونگ و یوآن چین بوده است. در میان تنپوشها، پوشش سر بین مردان تنوع بسیار داشته است و متناسب با مقام و جایگاه اجتماعی فرد پوشیده میشد.
تلفیق هنر چین و ایران در پوشاک دوره ایلخانی
تنپوشهای ایرانی که تحتتأثیر هنر سونگ و یوآن چین بود، در نقاشیها و مینیاتورهای این دوره دیده میشود. تأثیر هنر چین در پوشاک ایلخانی بهسبب دوخت مغولانه بود که ابتدا میان شاهزادگان و درباریان و سپس بین مردم عادی رواج یافت؛ اما رفتهرفته خیاطان چینی، دوخت لباس متناسب با قالب تن افراد را در ایران رواج دادند. اگرچه لباسها و شخصیتهای موجود در نقاشیهای این دوره، مغولی است و رابطۀ نزدیکی با هنر سونگ و یوآن چین دارد؛ اما عناصری از لباس اقوام ایرانی در آن دیده میشود.[1]<ref>غیبی، هشت هزار سال تاریخ پوشاک اقوام ایرانی، 1384ش، ص374.</ref>
عناصر اصلی تنپوش مردان
تنپوش مردان در دورۀ ایلخانی عبارت است از:
قبا؛
این لباس جلوباز و در بیشتر مواقع طرف راست قبا روی لبۀ سمت چپ تا زیر بغل جلو میرفته و با یک یا دو دکمه بسته میشده است.[2]<ref>چیتساز، تاریخ پوشاک ایرانیان از ابتدای اسلام تا حملۀ مغول، 1379ش، ص250.</ref> افراد عادی، قباهایی با یقههای ساده که از بالا تا زیر ناف دکمه میخورد، به تن میکردند. ثروتمندان نیز قباهای پوستی میپوشیدند.[3]<ref>غیبی، هشت هزار سال تاریخ پوشاک اقوام ایرانی، 1384ش، ص377 و 378.</ref> این قباها، جیبدار، با آستینهای کوتاه یا بلند بود.[4]<ref>کروبی و فیاض انوش، «بررسی تاریخی پوشاک مردانه در دورۀ ایلخانان (736-654ه.ق)»، 1393ش، ص165.</ref>
پیراهن؛
این پیراهن، لباسی گشاد، بلند، جلوبسته و با آستینهای بلند بود که به آن قَمیص گفته میشد. خادمان و مزارعان، قمیصی از جنس کرباس به تن میکردند. این پیراهن به تنهایی و یا در زیر لباسهای دیگر پوشیده میشد.[5]<ref>همدانی، مکاتبات رشیدی، 1945م، ص195.</ref>
جُبّه؛
بالاپوشی گشاد و بلند، همانند عبا بود که روی لباس پوشیده میشد.[6]<ref>بلوکباشی و یارشاطر، پوشاک در ایران زمین، 1383ش، ص377.</ref> جبههای این دوره، دارای آستینهای بلند با چینهایی در لبۀ آن بود. طول این آستینها چهل تا شصت سانتیمتر بلندتر از طول دست دوخته شده بود تا افراد به نشانۀ احترام در مقابل بزرگان و صاحبمنصبان، دستهای خود را داخل آن قرار دهند.[7]<ref>شریعتپناهی، اروپاییها و لباس ایرانیان، 1372ش، ص333.</ref>
دُرّاعه؛
این لباس رویی، مخصوص حاکمان و قاضیها بود[8]<ref>کروبی و فیاض انوش، «بررسی تاریخی پوشاک مردانه در دورۀ ایلخانان (736-654ه.ق)»، 1393ش، ص167.</ref> که یا از سر پوشیده میشد[9]<ref>چیتساز، تاریخ پوشاک ایرانیان از ابتدای اسلام تا حملۀ مغول، 1379ش، ص263.</ref> و یا در وسط جلوی آن درزی داشت که با دکمه باز و بسته میشد.[10]<ref>دزی، فرهنگ البسۀ مسلمانان، 1388ش، ص115.</ref>
عبا و ردا؛
رداها بلند با آستینهای دراز بود که مردان هنگام خروج از خانه میپوشیدند. ثروتمندان عباهایی از جنس پوست خز یا سمور به تن میکردند. مردمان عادی، عبا و ردا نمیپوشیدند.[11]<ref>غیبی، هشت هزار سال تاریخ پوشاک اقوام ایرانی، 1384ش، ص380 و 381.</ref>
خِرقه؛
این لباس جلوبسته، از جنس صوف[12]<ref>پارچهای از پشم گوسفند؛ معین، فرهنگ فارسی، 1363ش، ص2173.</ref> و دارای رنگهای متنوع بود که صوفیان متناسب با حال و مزاج خود میپوشیدند.[13]<ref>باخرزی، اورادالاحباب و فصوص الاداب، 1358ش، ص22 و 39.</ref> نوع دیگری از خرقهها که مزین به سوزندوزی بود، «هَزار میخی» نام داشت.[14]<ref>چیتساز، تاریخ پوشاک ایرانیان از ابتدای اسلام تا حملۀ مغول، 1379ش، ص269.</ref>
دَلق؛
قد آستین و لباس کوتاه بوده است. خرقه و دلق از لباسهای اصلی درویشان به شمار میرفته است. آنان وصلههای مختلفی به دلق میدوختند که به مُرقّعِ وصلهدار و یا مُلمّع نگارنگ معروف بود.[15]<ref>بلوکباشی و یارشاطر، پوشاک در ایران زمین، 1383ش، ص374.</ref>
کَپَنَک؛
این لباس مخصوص چوپانان و روستاییان بود که در زمستان روی لباسهای خود میپوشیدند. کپنک، جلوباز، بلند، آستیندار یا بدون آستین[16]<ref>معین، فرهنگ فارسی، 1363ش، ص2897.</ref> و از جنس نمد بود که برای کشاورزان در تبریز تولید میشد.[17]<ref>همدانی، مکاتبات رشیدی، 1945م، ص194.</ref>
پوستین؛
جامهای از جنس پوست که یک طرف آن پشم و طرف دیگر که در سمت بیرون قرار میگیرد، بدون پشم است.[18]<ref> دهخدا، لغتنامه، 1361ش، ص524.</ref> برای تهیۀ پوستین از پوست حیواناتی، نظیر سنجاب، دَله، خَنگ، وُشق، سمور و قاقم نیز استفاده میشد.[19]<ref>همدانی، مکاتبات رشیدی، 1945م، ص192 و 195.</ref> پوستینهای ارزانقیمت از پوست گوسفند، معروف به گَوَل، ساخته میشد. غازانخان،[20]<ref>هفتمین پادشاه ایلخانی؛ («غازانخان»، ویکیجو.)</ref> برای خیرات و صدقه به فقرا و نیازمندان، پوستین گول میداد. پوستینهای گرانقیمت نیز از جنس قاقم بود.[21]<ref>همدانی، تاریخ مبارک غازانی (داستان غازانخان)، 1368ش، ص209 و 212.</ref>
شلوار؛
به شلوارهای این دوره، اَزار[22]<ref>جوینی، تاریخ جهانگشای جوینی، 1367ش، ص89.</ref> یا سِراویل[23]<ref>همدانی، مکاتبات رشیدی، 1945م، ص194.</ref> میگفتند. نقاشیها و مینیاتورها نشان میدهد که شلوارهای این دوره، دو نوع بوده است؛ یک نوع آن، از بالا تا پایین گشاد و نوع دیگر آن، فقط در قسمت بالا گشاد و از زانو به پایین تنگ و چسبان بوده است که راحتتر درون موزهها و چکمهها قرار گیرد.[24]<ref>کروبی و فیاض انوش، «بررسی تاریخی پوشاک مردانه در دورۀ ایلخانان (736-654ه.ق)»، 1393ش، ص169.</ref> شلوارهای کوتاه نیز رانین نام داشت.[25]<ref>باخرزی، اورادالاحباب و فصوص الاداب، 1358ش، ص161.</ref>
یقههای لباس
یقههای این دوره، بهشکلهای گوناگون بوده است که بهطور مجزا روی لباس قرار میگرفت و یا روی آن لبهدوزی میشد. یکی از انواع این یقهها که از چینیها الگوبرداری شده بود، یقۀ شبدری با نقوش پهن و چینهای سهلبه بود که در قسمت جلو و عقب، تا روی شانهها را میپوشاند.[26]<ref>بلوکباشی و یارشاطر، پوشاک در ایران زمین، 1383ش، ص180.</ref>
پوشش سر مردان
از آنجایی که سر انسان مبدأ تحرک و عامل روح و تفکر او است، به همین دلیل استفاده از سرپوش بسیار اهمیت دارد.[27]<ref>«تاریخ پوشش سر در ایران»، وبسایت مؤسسه طراحان مد.</ref> نقاشیهای این دوره نشان میدهد که پوشش سر مردان ایلخانی بسیار متنوع و در خور مرتبۀ اجتماعی بوده است:[28]<ref>جوینی، تاریخ جهانگشای جوینی، 1367ش، ص65 و 67. </ref>
کلاهها؛
کلاههای مردان، شامل کلاههای لبهبلند با چاکهایی در اطراف آن، کلاهکهایی با لبههایی از پر یا خز و کلاههایی با تاج کوتاه بوده است. این کلاههای لبهدار، کروی یا مخروطیشکل بود و گاهی قبهای در مرکز آن دیده میشد. درویشان کلاهی بلند و مخروطی بهنام طاقیه بر سر میگذاشتند[29]<ref>بلوکباشی و یارشاطر، پوشاک در ایران زمین، 1383ش، ص184 و 386.</ref> که جنس آستر و رویۀ آن بهترتیب از آستر کاغذ و کرباس بود.[30]<ref>چیتساز، تاریخ پوشاک ایرانیان از ابتدای اسلام تا حملۀ مغول، 1379ش، ص266.</ref>
عمامه یا دستار؛
از پوششهای سر پادشاهان در دورۀ ایلخانی، عمامه یا دستار بوده است که مردم عادی نیز از آن استفاده میکردند.[31]<ref>همدانی، جامعالتواریخ، 1373ش، ص1282.</ref> جنس این عمامهها از پارچههای مصری چون دَبیقی[32]<ref>پارچهای از حریر نازک که روی آن را با نقوشی از طلا تزیین میکردند؛ معین، فرهنگ فارسی، 1363ش، ص1497.</ref> و شَرب[33]<ref>پارچهای گرانبها و نازک از جنس طلا؛ معین، فرهنگ فارسی، 1363ش، ص2036.</ref> بوده است.[34]<ref>همدانی، مکاتبات رشیدی، 1945م، ص189.</ref>
سربند؛
نوارهای پارچهای که به دور سر میبستند و در قسمت پشت، گره میزدند. این سربندها، ساده و از جنس ابریشم بوده است.[35]<ref>همدانی، مکاتبات رشیدی، 1945م، ص187 و 195.</ref>
طَیلَسان؛
پارچهای چهارگوش از جنس پشم یا ابریشم است که عالمان دینی روی عمامۀ خود میانداختند و دنبالۀ آن گردن، شانهها و حتی کمر را میپوشاند.[36]<ref>چیتساز، تاریخ پوشاک ایرانیان از ابتدای اسلام تا حملۀ مغول، 1379ش، ص261.</ref> این سرپوش که به رنگهای مختلفی دیده میشود، در ابتدا مختص صوفیان، وکلا، قاضیان و کشیشان مسیحی بود؛ اما بعدها در بین مردم کشورهای اسلامی نیز رایج شد.[37]<ref>بلوکباشی و یارشاطر، پوشاک در ایران زمین، 1383ش، ص386.</ref>
تاج؛
از سرپوشهای مهم دورۀ ایلخانی با تزیینات بسیار زیبا است. در مرکز این تاجها، قبهای قرار داشت که دور آن را لبهای بلند و طلایی پوشانده است. در نسخههای خطی موجود در کتابخانۀ ملی پاریس نمونهای از این سرپوشهای ایلخانی دیده میشود.[38]<ref>غیبی، هشت هزار سال تاریخ پوشاک اقوام ایرانی، 1384ش، ص388. </ref>
کمربند
کمربند از اجزای اصلی تنپوش مردان و زنان ایلخانی بوده است[39]<ref>غیبی، هشت هزار سال تاریخ پوشاک اقوام ایرانی، 1384ش، ص383.</ref> که برای محکم کردن لباس روی کمر، بسته میشد.[40]<ref>ابن بطوطه، سفرنامۀ ابن بطوطه، 1370ش، ص335.</ref> غازانخان، کمربندی متناسب با تاج خود انتخاب میکرد و آن را روی جامهای زربفت میبست.[41]<ref>همدانی، تاریخ مبارک غازانی (داستان غازانخان)، 1368ش، ص139.</ref>
دستکش
استفاده از دستکش بین پادشاهان و خدمتکاران رایج بود و معمولاً برای روی دستنشاندن پرندگان شکاری از آن استفاده میکردند.[42]<ref>غیبی، هشت هزار سال تاریخ پوشاک اقوام ایرانی، 1384ش، ص384.</ref>
بازوبند
بازوبندها مزین به نوشتهها و نقشهای تزیینی است که در نقاشیها روی بازوی پیامبران، مردان عرب و درباریان دیده میشود.[43]<ref> کروبی و فیاض انوش، «بررسی تاریخی پوشاک مردانه در دورۀ ایلخانان (736-654ه.ق)»، 1393ش، ص173.</ref>
تزیینات لباسها
قباها با نخهای طلایی، گلدوزی و یا با پارچههای زری دوخته میشدند.[44]<ref>همدانی، جامعالتواریخ، 1373ش، ص453 و 585.</ref> گاهی نیز با مرواریدهای گرانقیمت تزیین میشدند.[45]<ref>پولو، سفرنامۀ مارکوپولو، 1350ش، ص137.</ref> بهدلیل تضاد رنگی میان پیراهن و قبا، از حاشیههایی روی لباس رو استفاده میشد تا تضاد رنگی را به حداقل برساند. تراکم حاشیهها در نقاشیها، نشان از جایگاه اجتماعی فرد داشت.[46]<ref>کروبی و فیاض انوش، «بررسی تاریخی پوشاک مردانه در دورۀ ایلخانان (736-654ه.ق)»، 1393ش، ص173.</ref> یقۀ جبهها و قباها نیز با خز و پوست سمور تزیین میشد.[47]<ref>همدانی، مکاتبات رشیدی، 1945م، ص192.</ref> از دیگر تزیینات دورۀ ایلخانی، میتوان به یراقهایی که در قسمت جلوی سینه دوخته میشد، اشاره کرد.[48]<ref>کروبی و فیاض انوش، «بررسی تاریخی پوشاک مردانه در دورۀ ایلخانان (736-654ه.ق)»، 1393ش، ص176.</ref>
تغییرات پوشاک در دورۀ ایلخانی
1-استفاده از کلاه و کمربند تنها مخصوص طبقات لشکری و دستار برای سایر مردم؛[49]<ref>بلوکباشی، پوشاک و جامعهشناسی، 1385ش، ص6.</ref>
2-استفاده از گلدوزیهای طلایی روی لباسها؛[50]<ref>کلاویخو، سفرنامۀ کلاویخو، 1344ش، ص254.</ref>
3-رواج یقه به اشکال مختلف روی لباسها؛
4-یراقدوزی در قسمت جلوی بالاتنۀ لباس.[51]<ref>کروبی و فیاض انوش، «بررسی تاریخی پوشاک مردانه در دورۀ ایلخانان (736-654ه.ق)»، 1393ش، ص176. </ref>
کفش مردان
مینیاتورهای این دوره نشان میدهد که کفش مردان بهصورت رویۀ کوتاه، چکمه و نیمچکمه بوده است.[52]<ref>غیبی، هشت هزار سال تاریخ پوشاک اقوام ایرانی، 1384ش، ص389.</ref> یکی از انواع این کفشها «موزه» نام دارد که کفشی ساقهدار[53]<ref>همدانی، جامعالتواریخ، 1373ش، ص821.</ref> از جنس ساغری،[54]<ref>پوست اسب یا خز دباغی شده؛ معین، فرهنگ فارسی، 1363ش، ص1799.</ref> سِختیان و تیماج[55]<ref>سختیان و تیماج هر دو پوست بز دباغی شده است؛ معین، فرهنگ فارسی، 1363ش، ص1842.</ref> در رنگهای مختلف است.[56]<ref>همدانی، مکاتبات رشیدی، 1945م، ص189 و 193.</ref> در سرمای شدید نیز از موزۀ بُرغالی (بلغاری) که جنس رویۀ آن از چرم اسب و آسترش از پوست گرگ بود، استفاده میکردند.[57]<ref>ابن بطوطه، سفرنامۀ ابن بطوطه، 1370ش، ص431.</ref> نوع دیگری از کفشهای این دوره که نرمتر از موزه بوده است، اوق یا اوغ[58]<ref>چکمۀ پشمی؛ معین، فرهنگ فارسی، 1363ش، ص404.</ref> نام دارد.[59]<ref>همدانی، تاریخ مبارک غازانی (داستان غازانخان)، 1368ش، ص18.</ref> مشایخ نیز کفشی از جنس چوب بهنام قَبقاب میپوشیدند. صوفیان از کفش تنگ بهنام پاچیله برای راه رفتن روی روفرشی یا سجاده استفاده میکردند؛ این کفش مخصوص بزرگان بود.[60]<ref>مولوی، کلیات دیوان شمس تبریزی، 1378ش، ص240 و 437.</ref> از سنگهای جواهرنشان و فلزات گرانبها در تزیین کفشها استفاده میشد.[61]<ref>دادور و پورکاظمی، «پایپوشهای ایرانیان در نگارههای دوران ایلخانی، تیموری و صفوی»، 1388ش، ص26.</ref>
پوشاک نبرد
سپاهیان مغولی از کرته، خفتان، کلاه پوستی و کلاهخودهای فلزی در جنگها استفاده میکردند.[62]<ref>غیبی، هشت هزار سال تاریخ پوشاک اقوام ایرانی، 1384ش، ص390.</ref> سربازان نیز کلاه پوستی چندپر روی سر میگذاشتند که در اطراف آن زایدهای وجود داشت که روی گوشها را میپوشاند. نصب پر و یراق در وسط کلاهخودها، هنگام نبرد رایج بوده است.[63]<ref>شهشهانی، تاریخچۀ پوشش سر در ایران، 1374ش، ص109.</ref>
پانویس
[1] غیبی، هشت هزار سال تاریخ پوشاک اقوام ایرانی، 1384ش، ص374.
[2] چیتساز، تاریخ پوشاک ایرانیان از ابتدای اسلام تا حملۀ مغول، 1379ش، ص250.
[3] غیبی، هشت هزار سال تاریخ پوشاک اقوام ایرانی، 1384ش، ص377 و 378.
[4] کروبی و فیاض انوش، «بررسی تاریخی پوشاک مردانه در دورۀ ایلخانان (736-654ه.ق)»، 1393ش، ص165.
[5] همدانی، مکاتبات رشیدی، 1945م، ص195.
[6] بلوکباشی و یارشاطر، پوشاک در ایران زمین، 1383ش، ص377.
[7] شریعتپناهی، اروپاییها و لباس ایرانیان، 1372ش، ص333.
[8] کروبی و فیاض انوش، «بررسی تاریخی پوشاک مردانه در دورۀ ایلخانان (736-654ه.ق)»، 1393ش، ص167.
[9] چیتساز، تاریخ پوشاک ایرانیان از ابتدای اسلام تا حملۀ مغول، 1379ش، ص263.
[10] دزی، فرهنگ البسۀ مسلمانان، 1388ش، ص115.
[11] غیبی، هشت هزار سال تاریخ پوشاک اقوام ایرانی، 1384ش، ص380 و 381.
[12] پارچهای از پشم گوسفند؛ معین، فرهنگ فارسی، 1363ش، ص2173.
[13] باخرزی، اورادالاحباب و فصوص الاداب، 1358ش، ص22 و 39.
[14] چیتساز، تاریخ پوشاک ایرانیان از ابتدای اسلام تا حملۀ مغول، 1379ش، ص269.
[15] بلوکباشی و یارشاطر، پوشاک در ایران زمین، 1383ش، ص374.
[16] معین، فرهنگ فارسی، 1363ش، ص2897.
[17] همدانی، مکاتبات رشیدی، 1945م، ص194.
[18] دهخدا، لغتنامه، 1361ش، ص524.
[19] همدانی، مکاتبات رشیدی، 1945م، ص192 و 195.
[20] هفتمین پادشاه ایلخانی؛ («غازانخان»، ویکیجو.)
[21] همدانی، تاریخ مبارک غازانی (داستان غازانخان)، 1368ش، ص209 و 212.
[22] جوینی، تاریخ جهانگشای جوینی، 1367ش، ص89.
[23] همدانی، مکاتبات رشیدی، 1945م، ص194.
[24] کروبی و فیاض انوش، «بررسی تاریخی پوشاک مردانه در دورۀ ایلخانان (736-654ه.ق)»، 1393ش، ص169.
[25] باخرزی، اورادالاحباب و فصوص الاداب، 1358ش، ص161.
[26] بلوکباشی و یارشاطر، پوشاک در ایران زمین، 1383ش، ص180.
[27] «تاریخ پوشش سر در ایران»، وبسایت مؤسسه طراحان مد.
[28] جوینی، تاریخ جهانگشای جوینی، 1367ش، ص65 و 67.
[29] بلوکباشی و یارشاطر، پوشاک در ایران زمین، 1383ش، ص184 و 386.
[30] چیتساز، تاریخ پوشاک ایرانیان از ابتدای اسلام تا حملۀ مغول، 1379ش، ص266.
[31] همدانی، جامعالتواریخ، 1373ش، ص1282.
[32] پارچهای از حریر نازک که روی آن را با نقوشی از طلا تزیین میکردند؛ معین، فرهنگ فارسی، 1363ش، ص1497.
[33] پارچهای گرانبها و نازک از جنس طلا؛ معین، فرهنگ فارسی، 1363ش، ص2036.
[34] همدانی، مکاتبات رشیدی، 1945م، ص189.
[35] همدانی، مکاتبات رشیدی، 1945م، ص187 و 195.
[36] چیتساز، تاریخ پوشاک ایرانیان از ابتدای اسلام تا حملۀ مغول، 1379ش، ص261.
[37] بلوکباشی و یارشاطر، پوشاک در ایران زمین، 1383ش، ص386.
[38]غیبی، هشت هزار سال تاریخ پوشاک اقوام ایرانی، 1384ش، ص388.
[39] غیبی، هشت هزار سال تاریخ پوشاک اقوام ایرانی، 1384ش، ص383.
[40] ابن بطوطه، سفرنامۀ ابن بطوطه، 1370ش، ص335.
[41] همدانی، تاریخ مبارک غازانی (داستان غازانخان)، 1368ش، ص139.
[42] غیبی، هشت هزار سال تاریخ پوشاک اقوام ایرانی، 1384ش، ص384.
[43] کروبی و فیاض انوش، «بررسی تاریخی پوشاک مردانه در دورۀ ایلخانان (736-654ه.ق)»، 1393ش، ص173.
[44] همدانی، جامعالتواریخ، 1373ش، ص453 و 585.
[45] پولو، سفرنامۀ مارکوپولو، 1350ش، ص137.
[46] کروبی و فیاض انوش، «بررسی تاریخی پوشاک مردانه در دورۀ ایلخانان (736-654ه.ق)»، 1393ش، ص173.
[47] همدانی، مکاتبات رشیدی، 1945م، ص192.
[48] کروبی و فیاض انوش، «بررسی تاریخی پوشاک مردانه در دورۀ ایلخانان (736-654ه.ق)»، 1393ش، ص176.]
[49] بلوکباشی، پوشاک و جامعهشناسی، 1385ش، ص6.
[50] کلاویخو، سفرنامۀ کلاویخو، 1344ش، ص254.
[51] کروبی و فیاض انوش، «بررسی تاریخی پوشاک مردانه در دورۀ ایلخانان (736-654ه.ق)»، 1393ش، ص176.
[52] غیبی، هشت هزار سال تاریخ پوشاک اقوام ایرانی، 1384ش، ص389.
[53] همدانی، جامعالتواریخ، 1373ش، ص821.
[54] پوست اسب یا خز دباغی شده؛ معین، فرهنگ فارسی، 1363ش، ص1799.
[55] سختیان و تیماج هر دو پوست بز دباغی شده است؛ معین، فرهنگ فارسی، 1363ش، ص1842.
[56] همدانی، مکاتبات رشیدی، 1945م، ص189 و 193.
[57] ابن بطوطه، سفرنامۀ ابن بطوطه، 1370ش، ص431.
[58] چکمۀ پشمی؛ معین، فرهنگ فارسی، 1363ش، ص404.
[59] همدانی، تاریخ مبارک غازانی (داستان غازانخان)، 1368ش، ص18.
[60] مولوی، کلیات دیوان شمس تبریزی، 1378ش، ص240 و 437.
[61] دادور و پورکاظمی، «پایپوشهای ایرانیان در نگارههای دوران ایلخانی، تیموری و صفوی»، 1388ش، ص26.
[62] غیبی، هشت هزار سال تاریخ پوشاک اقوام ایرانی، 1384ش، ص390.
[63] شهشهانی، تاریخچۀ پوشش سر در ایران، 1374ش، ص109.
منابع
- ابنبطوطه، محمد بن عبدالله، سفرنامۀ ابنبطوطه، ترجمۀ محمدعلی موحد، تهران، آگاه، 1370ش.
- باخرزی، ابوالمفاخر یحیی، اوراد الاحباب و فصوص الاداب، بهکوشش ایرج افشار، تهران، فرهنگ ایرانزمین، 1358ش.
- بلوکباشی، علی و یارشاطر، احسان، پوشاک در ایران زمین، ترجمۀ پیمان متین، تهران، امیرکبیر، 1383ش.
- بلوکباشی، علی، پوشاک و جامعهشناسی، تهران، مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی (مرکز پژوهشهای ایرانی و اسلامی)، 1385ش.
- پولو، مارکو، سفرنامۀ مارکوپولو، ترجمۀ حبیبالله صحیحی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1350ش.
- «تاریخ پوشش سر در ایران»، وبسایت مؤسسۀ طراحان مد، تاریخ بازدید: 10 دی 1402ش.
- جوینی، علاءالدین عطاملک، تاریخ جهانگشای جوینی، تهران، بامداد، 1367ش.
- چیتساز، محمدرضا، تاریخ پوشاک ایرانیان از ابتدای اسلام تا حملۀ مغول، تهران، مرکز تحقیقات، مطالعات و سنجش برنامهای صداوسیما و سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی در دانشگاهها (سمت)، 1379ش.
- دادور، ابوالقاسم و پورکاظمی، لیلا، «پایپوشهای ایرانیان در نگارههای دوران ایلخانی، تیموری و صفوی»، فصلنامۀ مطالعات هنر اسلامی، شمارۀ 10، بهار و تابستان 1388ش.
- دزی، راینهارتپیترآن، فرهنگ البسۀ مسلمانان، ترجمۀ حسینعلی هروی، تهران، علمی و فرهنگی، 1388ش.
- دهخدا، علیاکبر، لغتنامه، تهران، دانشگاه تهران، 1361ش.
- شریعتپناهی، سیدحسامالدین، اروپاییها و لباس ایرانیان، تهران، قومس، 1372ش.
- شهشهانی، سهیلا، تاریخچۀ پوشش سر در ایران، تهران، مدبر، 1374ش.
- «غازانخان»، ویکیجو، تاریخ درج مطلب: 24 جولای 2019م.
- غیبی، مهرآسا، هشت هزار سال تاریخ پوشاک اقوام ایرانی، تهران، هیرمند، 1384ش.
- کروبی، آرزو و فیاض انوش، ابوالحسن، «بررسی تاریخی پوشاک مردانه در دورۀ ایلخانان (736-654ه.ق)»، فصلنامۀ علمی-پژوهشی تاریخنامۀ ایران بعد از اسلام، شمارۀ 9، پاییز و زمستان 1393ش.
- کلاویخو، گونسالس، سفرنامۀ کلاویخو، ترجمۀ مسعود رجبنیا، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1344ش.
- معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، امیرکبیر، 1363ش.
- مولوی، جلالالدین محمد، کلیات دیوان شمس تبریزی، مطابق نسخۀ تصحیح شدۀ بدیعالزمان فروزانفر، تهران، سیمای دانش، 1378ش.
- همدانی، رشیدالدین فضلالله، مکاتبات رشیدی، گردآورندۀ محمد ابرقوهی، مصحح، محمد شفیع، لاهور، پنجاب ایجو کیشنل پریس، 1945م.
- همدانی، رشیدالدین فضلالله، تاریخ مبارک غازانی (داستان غازانخان)، بهاهتمام کارل یان، اصفهان، پرسش، 1368ش.
- همدانی، رشیدالدین فضلالله، جامعالتواریخ، بهتصحیح و تحشیه محمد روشن و مصطفی موسوی، تهران، البرز، 1373ش.