پارچه بافی دوره صفویان
پارچهبافی دوره صفویان؛ منسوجات ایران در دوره صفوی.
پارچهبافی در دورۀ صفوی بهدلیل توسعه این هنر، برخورداری از انواع مکاتب و نقوش و صادرات آن با پیشرفت بسیاری مواجه شد. پارچهبافی این دوره شامل مکاتب تبریز، یزد و اصفهان و دارای نقوش گیاهی، انسانی، هندسی، جانوری، اشیا و کتیبهها است.
صنعت پارچهبافی و کاربرد آن در دوران صفویه
پارچهبافی مهمترین صنعت در میان سایر صنایع دورۀ صفویه بوده است؛ بهطوری که پارچههای این دوره بهویژه پارچه ابریشمی مورد استقبال جهانیان قرار گرفت.<ref> توسلی، «بررسی تطبیقی نقوش منسوجات صفوی و عثمانی»، 1387ش، ص90 و 89 .</ref> درخشانترین دوره پارچهبافی در ایران نیز همزمان با حکومت صفویه است. پارچهبافی در این دوره از نظر هنری و فرهنگی جایگاه ویژهای دارد<ref> تامپسون، قالیها و بافتههای اوایل دوره صفویه، 1384ش، ص100.</ref> و از تأثیرپذیری هنر چینی رهایی یافته<ref> خلیلزاده مقدم و صادقپور فیروزآباد، «بررسی تطبیقی نقوش پارچههای صفوی و گورکانی»، 1391ش، ص24.</ref> و در ابتدا از پارچهبافی تیموری پیروی کرده است. منسوجات بافتهشده گرانبها در دورۀ صفویه مورد استفادۀ درباریان و اشراف بوده است و با استفاده از منسوجات صادراتی هزینههای مالی دولت تأمین میشد. همچنین پارچههای نفیس، کالایی برای هدیه دادن به اروپاییان بود و نقش مهمی در روابط اجتماعی و سیاسی در دورۀ صفویه داشته است.<ref> تامپسون، قالیها و بافتههای اوایل دوره صفویه، 1384ش، ص100.</ref> بههمین دلیل حاکمان همواره به پارچههای گرانبها نیاز داشتند و همین باعث حمایت از صنعت پارچهبافی و پارچهبافان و موجب پیشرفت این هنر در دوره صفویه شد.<ref> توسلی، «بررسی تطبیقی نقوش منسوجات صفوی و عثمانی»، 1387ش، ص88.</ref>
سیر تحول
پارچهبافی در دورۀ صفویه تحت تأثیر پادشاهان تحولاتی بسیاری را پشت سر گذاشته است:
شاهاسماعیل اول
شاهاسماعیل از تولید پارچههای نخی و ابریشمی حمایت میکرد.<ref> فریه، هنرهای ایران، 1374ش، ص159.</ref> وی مراکز صنعتی تأسیس کرد و تجارت با کشورهای ترکیه، هند و چین را گسترش داد.<ref> توسلی، «بررسی تطبیقی نقوش منسوجات صفوی و عثمانی»، 1387ش، ص89.</ref> تجارت پارچه در این دوره در انحصار دولت بود<ref> آیروین، هنر اسلامی، 1389ش، ص225.</ref> و از طریق صادرات ابریشم به عثمانی کسب درآمد میکرد. پرورش ابریشم و احداث کارگاههای بافندگی جدید از اقدامات مهم شاهاسماعیل اول است که پس از تحریم دولت عثمانی دوام چندانی نداشت.<ref> بیکر، منسوجات اسلامی، 1385ش، ص118.</ref> از دیگر اقدامات شاهاسماعیل راهاندازی کارگاههای رنگرزی و بافندگی در تبریز بوده است.<ref> آیروین، هنر اسلامی، 1389ش، ص225.</ref>
شاهطهماسب اول
در دورۀ شاهطهماسب اول در قزوین صنعت پارچهبافی با هنر درهم آمیخت که از ویژگیهای این دوره میتوان به استفاده از صحنه شکار حیوانات، نقوش انسانی و گل و گیاهان اشاره کرد. بهطور کلی در این دوره طرح پارچهها پیچیدهتر و با جزئیات بیشتر همراه است و منسوجات این دوره از منسوجات عثمانی متمایز شده است.<ref> Harris, 5000 Years of Textiles, p.80.</ref> علاقۀ شاهطهماسب اول به هنر سبب افزایش فعالیت هنرمندان و بازرگانان شد و افزایش ارتباط با کشورهای تجاری نیز موجب شد صنعت نساجی گسترش پیدا کند.<ref> بیکر، منسوجات اسلامی، 1385ش، ص117.</ref>
شاهعباس اول
طبق دیدگاه جهانگردان، این دوره صفوی درخشانترین دوره صنعت پارچهبافی در ایران است.<ref> طالبپور، «پارچهبافی در عصر صفوی: از منظر تاریخی، سبکها و کارکردها»، 1397ش، ص125-126.</ref> صنعت ابریشم در این دوره توسط شخص شاهعباس اداره میشد. به دستور شاه در شهرهای ساحلی مازندران ابریشم پرورش دادند که ابریشم مورد نیاز برای صادرات و مصرف داخلی کشور تولید میشد.<ref> فریه، هنرهای ایران، 1374ش، ص159 و 216.</ref> با توجه به حمایت شاهعباس اول تولید پارچههای ابریشمی زری افزایش یافت<ref> بیکر، منسوجات اسلامی، 1385ش، ص110.</ref> و شیوه جدیدی از پارچهبافی با طراحی انواع نقوش گلها و گلدانها ابداع شد.<ref> دیماند، راهنمای صنایع اسلامی، 1361ش، ص245.</ref> در این دوره پارچه مخمل مورد پسند درباریان است که طرح آن نقوش انسان و گیاهان بهطور برجسته روی زمینۀ اطلسی است و همچنین طرحهای روزمره بر زمینه پارچهها به کار رفته است.<ref> فریه، هنرهای ایران، 1374ش، ص159.</ref> شاهعباس اول کارگاههای متعدد پارچهبافی در شهرهای اصفهان، شیروان، قراباغ، گیلان، کاشان، مشهد و استرآباد دایر کرد که در آن پارچههای ابریشمی و شال برای استفاده عموم و خاندان سلطنتی بافته میشد.<ref> اتینگهاوزن و یارشاطر، اوجهای درخشان هنر ایران، 1379ش، ص283.</ref> پارچههای ابریشمی، زری و مخملهای نفیس در کارگاههایی واقع در یزد و کاشان بافته میشد. در این دوره صنعت نساجی و پارچهبافی در اصفهان نسبت به شهرهای دیگر پیشرفت کرد و نساجان با نقاشان رابطه همکاری تنگاتنگی برقرار کردند.<ref> تاجبخش، تاریخ صفویه، 1378ش، ص176.</ref> در زمان شاهعباس اول تولید پارچه قلمکار در اوج خود بوده است و نوعی پارچه قلمکار نفیس به نام قلمکار زر یا اکلیلی تولید میشد.<ref> گلاک و گلاک، سیری در صنایع دستی ایران، 1355ش، ص189.</ref> نقشهای مورد استفاده در پارچههای قلمکار به نقوش قالی شباهت داشت و شامل نقوش لَچک و ترنج، گل و گلدان، کتیبهدار، طرح باغی، محرابی، قابقابی و بتهجقه میشد. مراکز تولید پارچه قلمکار در دورۀ صفویه اصفهان، یزد و همدان بوده که اصفهان مرکز اصلی تولید این نوع پارچه بوده است.<ref> دالمانی، سفرنامه از خراسان تا بختیاری، 1378ش، ص650.</ref> در زمان شاهعباس اول دستگاههای بافندگی دربار، تمام فاصله بین میدان اصلی اصفهان تا چهلستون را که فاصلهای حدود نیمکیلومتر است را میپوشاند.<ref> سیوری، ایران اثر صفوی، 1363ش، ص137.</ref> ثروت مردم کاشان در این دوره از طریق صنایع نساجی، ابریشمبافی و تولید قطعات نقرهبفت و زربفت بهدست میآمد. در کاشان و حومه بیشتر منسوجات مخمل، حریر، تافته ابریشم و زربفت و زریهای ساده و ابریشمی تولید میشد. مزار شاهعباس اول نیز با پارچههای زربفت نفیسی پوشیده شده بود<ref> شاردن، سیاحت نامه شاردن، 1375ش، ص80 .</ref>
شاهعباس دوم
ابریشمبافی در زمان شاهعباس دوم به اوج رسید. پارچهها در این دوره شامل نقوش گیاهی، حیوانی و گل و مرغ است. این موضوع نشان از نفوذ هنر نقاشی به هنرهای دیگر در این دوره است.<ref> پوپ و آکرمن، سیری در هنر ایران از دوران پیش از تاریخ تا امروز، 1387ش، ص2132.</ref>
شاهسلطانحسین
شاهسلطانحسین صنعت پارچهبافی را در یزد، اصفهان و کاشان توسعه بخشید. در این دوره تأثیر پارچههای زربفت و مخمل ایرانی را میتوان بر پارچههای گورکانی هند<ref> Dhamija & Jain, Hand Woven Fabrics of India, p.55.</ref> و پارچههای عثمانی ترکیه مشاهده کرد.<ref> توسلی، «بررسی تطبیقی نقوش منسوجات صفوی و عثمانی»، 1387ش، ص95.</ref>
جنس پارچههای دورۀ صفویه
در تولید پارچههای این دوره تنوع جنس وجود داشت:
- گیاهی شامل پنبه و کتان؛
- حیوانی شامل ابریشم، پشم، موی بز، خز و پوست بره؛
- کانی شامل طلا و نقره.<ref> نامجو و فروزانی، «مطالعه نمادشناسانه و تطبیقی عناصر نقوش منسوجات ساسانی و صفوی»، 1392ش، ص25.</ref>
مکاتب پارچهبافی در دورۀ صفویه
پارچهبافی در دورۀ صفویه در سه مکتب هنری، دستهبندی شده است:
مکتب تبریز
خاستگاه این مکتب، شیوه بهزاد و مکتب هرات است. بسیاری از نقاشان مکتب تبریز، طراح پارچه و فرش نیز بودند. پارچههای تابع مکتب تبریز در یزد و کاشان بافته میشد. پارچههای زربفت این مکتب شامل نقوش انسان از مجالس رزم، بزم، شکار و صحنههای زندان و زندانیان است.<ref> ناغانی و جعفری دهکردی، «مطالعه طرح و الگوی پارچههای زربفت در دورهی صفویه»، 1397ش، ص29.</ref>
مکتب یزد
غیاثالدین نقشبند، عبدالله و حسین از هنرمندان شاخص این مکتب هستند. در کارگاههای نساجی یزد پارچههای ساتن مصوری تولید میشد که نقوش آن بهوسیلۀ نقاشان مکتب تبریز طراحی میشد. غیاثالدین در زمان شاهعباس اول رهبری این سبک را به عهده داشته است. نقوش پارچههای این سبک تنها نقوش گل و گیاه دارد؛ ولی شیوه طراحی گلها به شیوه طراحی گل و مرغ نزدیکتر است که همراه نقوش اسلیمی یا بدون آن تصویر شده است.<ref> حسینزاده قشلاقی و مونسی سرخه، «بررسی وجوه اشتراک و افتراق پارچههای عصر صفوی و عثمانی»، 1395ش، ص97-99.</ref> ویژگی این سبک استفاده از طرحهای کوچک و هماهنگ با طرح کلی است. غیاثالدین اصالتاً اهل یزد بود و مدتی کارگاههای یزد را اداره میکرد. کار غیاثالدین به این جهت معروف بود که نقوش بسیار ظریفی طرح محراب را احاطه میکردند. غیاثالدین زمانی که اصفهان بود، زریبافی را به شیوه مکتب اصفهان انجام میداد.<ref> روحفر، «زریبافی در دوره صفویه»، 1378ش، ص75.</ref>
مکتب اصفهان
این مکتب همان شیوۀ رضا عباسی، نقاش معروف این دوره است که در زریبافی بسیار رواج پیدا کرده بود. از ویژگیهای این سبک استفاده از طرحها و نقوش بزرگ با موضوع انسان و طبیعت است که به شیوۀ ایرانی طراحی میشد.<ref> ناغانی و جعفری دهکردی، «مطالعه طرح و الگوی پارچههای زربفت در دوره صفویه»، 1397ش، ص29-30.</ref> در این شیوه چهرۀ انسان از حالت مغولی خارج و به چهرههای ایرانی شباهت پیدا میکند. این شیوه به این صورت بود که تصاویر بزرگ طراحی میشد و نقوش ریز زمینه را پر میکردند. رنگها در این مکتب ملایم بود.<ref> طالبپور، «پارچهبافی در عصر صفوی: از منظر تاریخی، سبکها و کارکردها»، 1397ش، ص129.</ref> در مکتب اصفهان از موضوعات عاشقانه و رزمیِ داستانهای ایرانی همچون لیلی و مجنون، در نقشهای تزیینی بسیار استفاده میشد.<ref> روحفر، «زریبافی در دوره صفویه»، 1378ش، ص75.</ref>
نقوش پارچههای صفوی
نقوش پارچههای صفوی به شش دسته تقسیم شده است:
- نقوش گیاهی؛ شامل نقوش طبیعتگرا و انتزاعیِ اسلیمی، ختایی، بتهجقه، گل شاهعباسی، گلهای لاله، سرخ، نسترن و نیلوفر بوده است.
- نقوش انسانی؛ شامل نقوش انسانی زن، کودک، مرد و فرشتگان با قماشهای صفوی بوده است.<ref> جانثاری و تقوینژاد، «بررسی الگوهای ساختاری فرم/ نقش ترنج در منسوجات دوره صفوی»، 1398ش، ص110.</ref> هنرمندان سعی میکردند همۀ حالات چهرهها را به نقش در آورند.<ref> جعفری دهکردی، «مضامین به کار رفته در پارچههای زربفت صفوی منقش به اشکال انسانی با تاکید بر عصر شاه عباس صفوی»، 1395ش، ص77.</ref>
- نقوش هندسی؛ شامل گرهها، خطوط شکسته، نقوش ستاره هشتپر و چلیپا بوده است.<ref> جانثاری و تقوینژاد، «بررسی الگوهای ساختاری فرم/ نقش ترنج در منسوجات دوره صفوی»، 1398ش، ص110.</ref>
- نقوش جانوری؛ نقوش حیوانات خیالی، شامل سیمرغ، اژدها و ققنوس و نقوش حیوانات ترکیبی، شامل شیربالدار و نقوش پرندگان، شامل اردک، طوطی، بلبل و قرقاول، نقوش حیوانات دریایی، شامل ماهی و لاکپشت، نقوش حیوانات اهلی، شامل شتر، اسب و سگ و نقوش حیوانات غیر اهلی، شامل خرگوش، غزال، شیر، مار، پلنگ، پروانه و حشرات است.<ref> نامجو و فروزانی، «مطالعه نمادشناسانه و تطبیقی عناصر نقوش منسوجات ساسانی و صفوی»، 1392ش، ص25.</ref>
- نقوش اشیاء؛ این نقوش عمدتاً شامل اشیایی میشود که با زندگی روزمرۀ انسان ارتباط دارد؛ مانند شکارگران پیاده و سوار با تیر و خنجر و کمان بههمراه شیر و پلنگان خشمگین است. این موضوع کاملاً قدیمی بوده است و رنگ ساسانی دارد.<ref> پوپ، سیری در هنر ایران از کهنترین روزگار تا دوران صفوی، 1394ش، ص216.</ref>
- نقوش کتیبهها؛ این نقوش به خط نسخ و نستعلیق بوده است و برای قبور و پرده اماکن مقدس و با تاروپود طلا برای پوشش دیوارهای کاخ و منازل بزرگان مورد استفاده قرار میگرفت.<ref> نامجو و فروزانی، «مطالعهی نماد شناسانه و تطبیقی عناصر نقوش منسوجات ساسانی و صفوی»، 1392ش، ص25.</ref> نگارش آیات و ادعیه الهی و همچنین اشعاری از کتب ادبی مانند خمسه نظامی و شاهنامه نیز مرسوم بوده است.<ref> توسلی، «بررسی تطبیقی نقوش منسوجات صفوی و عثمانی»، 1387ش، ص102.</ref>
پانویس
منابع
- ابراهیمی ناغانی، حسین و جعفری دهکردی، ناهید، «مطالعه طرح و الگوی پارچههای زربفت دوره صفوی، مطالعه موردی: طراحی نقش انسان»، هنرهای صناعی ایران، شماره 2، 1397ش.
- اتینگهاوزن، ریچارد و یارشاطر، احسان، اوجهای درخشان هنر ایران، ترجمه هرمز عبداللهی و روئین پاکباز، تهران، آگاه، 1379ش.
- آیروین، روبرت، هنر اسلامی، ترجمه رویا آزادفر، تهران، سوره مهر، 1389ش.
- بیکر، پاتریشیا، منسوجات اسلامی، ترجمه مهناز شایستهفر، تهران، مؤسسه مطالعات هنر اسلامی، 1385ش.
- پوپ، آرتر اپهام و آکرمن، فیلیس، سیری در هنر ایران: از دوران پیش از تاریخ تا امروز، ترجمه نجف دریابندری و دیگران، ویرایش زیر نظر سیروس پرهام، تهران، علمی و فرهنگی، 1378ش.
- پوپ، آرتور، سیری در هنر ایران از کهنترین روزگار تا دوران صفوی، مترجم نجف دریابندری، تهران، علمی و فرهنگی، 1387ش.
- تاجبخش، احمد، تاریخ صفویه، شیراز، نوید شیراز، 1378ش.
- تامپسون، جان، «قالیها و بافتههای اوایل دوره صفویه»، ترجمه بیتا پوروش، گلستان هنر، دوره 1، شماره 2، 1384ش.
- توسلی، رضا، «بررسی تطبیقی نقوش منسوجات صفوی و عثمانی»، مطالعات هنراسلامی، شماره 8، 1387ش.
- جانثاری، فائزه و تقوینژاد، بهاره، «بررسی الگوهای ساختاری فرم/ نقش ترنج در منسوجات دوره صفوی»، نگارینه هنر اسلامی، دوره 6، شماره 18، 1398ش.
- جعفری دهکردی، ناهید، «مضامین بهکاررفته در پارچههای زربفت صفوی منقش به اشکال انسانی با تأکید بر عصر شاه عباس صفوی»، نگارینه هنر اسلامی، شماره 10، 1395ش.
- حسینزاده قشلاقی، سارا و مونسی سرخه، مریم، «بررسی وجوه اشتراک و افتراق پارچههای عصر صفوی و عثمانی»، فصلنامه نگره، شماره 41، 1395ش.
- خلیلزاده مقدم، مریم و صادقپور فیروزآباد، ابوالفضل، «بررسی تطبیقی نقوش پارچههای صفوی و گورکانی»، نشریۀ نگره، دوره 7، شمارۀ 21، 1391ش.
- دالمانی، هانری رنه، سفرنامه از خراسان تا بختياری، ترجمه بهرام فرهوشی، تهران، امیرکبیر، 1378ش.
- ديماند، موریس اسون، راهنمای صنايع اسلامی، ترجمه عبدالله فريار، تهران، علمی وفرهنگی، 1361ش.
- روحفر، زهره، «زریبافی در دوره صفوی»، کتاب ماه هنر، شمارههای 17 و 18، 1378ش.
- رودگر، قنبرعلی و محمدی، علی، «شاهان صفوی و موسیقی»، تاریخ و تمدن اسلامی، سال هفتم، شماره 14، 1390ش.
- سیوری، راجر، ایران عصر صفوی، ترجمه کامبیز عزیزی، تهران، مرکز، 1363ش.
- شاردن، ژان، سیاحتنامه شاردن، ترجمه اقبال نعیمایی، تهران، توس، 1375ش.
- طالبپور، فریده، «پارچهبافی در عصر صفوی: از منظر تاریخی، سبکها و کارکردها»، مبانی نظری هنرهای تجسمی، شماره 6، 1397ش.
- فريه، دبليو.ر، هنرهای ايران، ترجمه پرويز مرزبان، تهران، فرزان، 1374ش.
- گلاك، جی و گلاك، لومی هيراموتو، سیری در صنايع دستی ايران، تهران، بانك ملی ايران، 1355ش.
- نامجو، عباس و فروزانی، سیدمهدی، « مطالعه نمادشناسانه و تطبیقی عناصر نقوش منسوجات ساسانی و صفوی»، هنر علم و فرهنگ، شماره 1، 1392ش.
- Dhamija, Jasleen & Jain, JyotindraJain .HandWoven Fabrics of India. : Main Publishing PVT Ltd, Ahmedabad, India, 1989.
- Harris, Jennifer. 5000 Years of Textiles. : British Museum Press, London, 1995.